Perdic | وسیله ای که هر ده سال یک بار احتیاج به سرویس دارد | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (786 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	ten year device	وسیله ای که هر ده سال یک بار احتیاج به سرویس دارد

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	chains U	باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
	chain U	باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
	turn one's back on <idiom> U	کمک نکردن به کسی که احتیاج دارد
	labour intensive industry U	صنعتی که به نیروی انسانی زیادی احتیاج دارد
	satelloid U	ماهوارهای که مدار گردش ان داخل اتمسفر سیارهای بوده و بنابراین احتیاج به تراست پیوسته یا متناوب دارد
	subscriber U	1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
	subscribers U	1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
	service U	شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد
	serviced U	شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد
	readers U	هر دستگاهی که قابلیت رونویسی از یک وسیله ورودی را دارد
	reader U	هر دستگاهی که قابلیت رونویسی از یک وسیله ورودی را دارد
	primary U	کانالی که ارسسال داده را بین دو وسیله بر عهده دارد
	PCMCIA U	حافظه یا وسیله جانبی که با استاندارد PCMCIA مط ابقت دارد
	compounded U	وسیله چند رسانهای MCI ویندوز که به یک فایل داده نیاز دارد
	compounds U	وسیله چند رسانهای MCI ویندوز که به یک فایل داده نیاز دارد
	compound U	وسیله چند رسانهای MCI ویندوز که به یک فایل داده نیاز دارد
	device U	برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد
	devices U	برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد
	one level address U	آدرس ذخیره سازی که مستقیما و بدون تغییر به محلی از وسیله دستیابی دارد
	specific address U	آدرس ذخیره سازی که مستقیماگ و بدون تغییر به یک محل یا وسیله دستیابی دارد
	absolute address	آدرس ذخیره سازی کامپیوتر که مستقیما و بدون تغییر به محل یا وسیله ای دستیابی دارد
	actual address U	آدرس ذخیره سازی کامپیوتری که مستقیما و بدون هر گونه تغییری به یک محل یا وسیله دستیابی دارد
	first level address U	آدرس فضای ذخیره سازی کامپیوتر که مستقیماگ و بدون تغییر به یک محل یا وسیله دستیابی دارد
	storage U	وسیله ذخیره سازی که خارج از سیستم کامپیوتر اصلی قرار دارد ولی توسط CPU قابل دستیابی است
	port U	وسیلهای که بین پورت ورودی /خروجی و چندین وسیله جانبی قرار دارد. و به کامپیوتر امکان دستیابی به تمام آنها را میدهد
	scalar U	متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
	broadband ISDN U	سرویس ارسال داده سریع که به داده و صوت اجازه ارسال در یک شبکه گسترده میدهد در حال حاضر سیستمهای Asynchronous Transfer Mode Multimegabit Data Services دو نوع از این سرویس هستند
	let U	سرویس خطا سرویس بد
	letting U	سرویس خطا سرویس بد
	lets U	سرویس خطا سرویس بد
	failed U	سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
	fail U	سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
	fails U	سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
	circuits U	وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی فلزی دارد که روی سطح آن چاپ شده اند و پس از نصب اجزای دیگر مدار کامل میشود
	circuit U	وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی فلزی دارد که روی سطح آن چاپ شده اند و پس از نصب اجزای دیگر مدار کامل میشود
	interlock U	رسانه امنیتی که بخشی از ورودی است و به کلمه رمز نیاز دارد تا وسیله کار دیگری انجام دهد تا کار جاری تمام شود
	interlocked U	رسانه امنیتی که بخشی از ورودی است و به کلمه رمز نیاز دارد تا وسیله کار دیگری انجام دهد تا کار جاری تمام شود
	interlocks U	رسانه امنیتی که بخشی از ورودی است و به کلمه رمز نیاز دارد تا وسیله کار دیگری انجام دهد تا کار جاری تمام شود
	interlocking U	رسانه امنیتی که بخشی از ورودی است و به کلمه رمز نیاز دارد تا وسیله کار دیگری انجام دهد تا کار جاری تمام شود
	lob serve U	سرویس قوسدار بلند سرویس هوایی قوسدار
	basics U	بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
	basic U	بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
	sensor U	وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
	fault U	خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
	faults U	خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
	faulted U	خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
	gig U	ماشین خارزنی [این وسیله برای یکنواخت کردن سطح پرزها و گرفتن ذرات از سطح بافت بکار می رود و در صنعت فرش ماشینی و بعضی منسوجات کاربرد دارد.]
	lacks U	احتیاج
	needing U	احتیاج
	need U	احتیاج
	needed U	احتیاج
	lack U	احتیاج
	lacked U	احتیاج
	want U	احتیاج
	demand U	احتیاج
	necessity U	احتیاج
	neediness U	احتیاج
	necessitousness U	احتیاج
	penury U	احتیاج
	requirement U	احتیاج
	need U	احتیاج
	fet U	وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
	redundant U	مازاد بر احتیاج
	requisite U	لازمه احتیاج
	requirement U	تقاضا احتیاج
	urgent need U	احتیاج مبرم
	u. need U	احتیاج مبرم
	superimposed U	مازاد بر احتیاج
	lackvt U	احتیاج داشتن
	demands U	نیاز احتیاج
	demanded U	نیاز احتیاج
	demand U	نیاز احتیاج
	overplus U	بیش از احتیاج
	answering U	جواب احتیاج را دادن
	answers U	جواب احتیاج را دادن
	needle point to say U	احتیاج بگفتن نیست
	to be in great request U	زیادمورد احتیاج بودن
	answered U	جواب احتیاج را دادن
	need U	نیازمندی در احتیاج داشتن
	call of nature <idiom> U	احتیاج به دستشویی داشتند
	needed U	نیازمندی در احتیاج داشتن
	you're telling me <idiom> U	احتیاج نیست به من بگی
	to call for a U	احتیاج بدقت داشتن
	needing U	نیازمندی در احتیاج داشتن
	answer U	جواب احتیاج را دادن
	featherbed U	بیش ازمیزان احتیاج کارمندگرفتن
	need U	نیازمندی احتیاج لازم داشتن
	to be in great request U	مورد احتیاج زیاد بودن
	nonverbal U	بدون احتیاج باستفاده از زبان
	cry out for <idiom> U	شدیدا به چیزی احتیاج داشتن
	i heed your help U	به مساعدت شما احتیاج دارم
	needing U	نیازمندی احتیاج لازم داشتن
	needed U	نیازمندی احتیاج لازم داشتن
	urgency of need U	حیاتی بودن احتیاج به اماد
	serves U	رفع کردن براوردن احتیاج
	served U	رفع کردن براوردن احتیاج
	serve U	رفع کردن براوردن احتیاج
	spoin bank U	محل نگهداری وسایل مازاد بر احتیاج
	put up <idiom> U	توسعه پول یا چیزی که احتیاج است
	no branch U	شغلی که احتیاج به رسته تخصصی ندارد
	out side U	دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
	four freedoms U	دین رهایی از احتیاج و بالاخره ازادی از ترس
	cyclic item U	اقلام پیوسته اقلامی که خیلی مورد احتیاج هستند
	crawlers U	وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
	asynchronous U	داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
	crawler U	وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
	loop U	آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
	peripheral U	مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
	contention U	وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
	loops U	آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
	contentions U	وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
	looped U	آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
	connectivity U	توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
	devices U	کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
	built-in U	نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
	device U	کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
	tie down U	وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
	simulate U	کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
	simulating U	کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
	simulates U	کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
	daisy chain U	روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
	. The car is gathering momentum. U	اتوموبیل دارد دور بر می دارد
	trainer U	وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
	trainers U	وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
	immersion proof U	وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
	daisy chain U	باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
	communication U	مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
	lasers U	وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
	laser U	وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
	plotter U	وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
	plotters U	وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
	output U	اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
	outputs U	اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
	functionalism U	عقیده بر اینکه شکل وساختمان بایستی منطبق با احتیاج باشد اعتقادباستفاده عملی از شغل وپیشه
	devices U	فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
	device U	فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
	after sales service U	سرویس
	service U	سرویس
	centermark U	خط سرویس
	serviced U	سرویس
	assistance dog U	سگ سرویس
	service dog U	سگ سرویس
	service line U	خط سرویس
	medical response dog U	سگ سرویس
	in- U	خط سرویس
	in U	خط سرویس
	service over U	خطای سرویس
	lubritorium U	چاله سرویس
	short service line U	خط سرویس کوتاه
	kick serve U	سرویس پیچشی
	information service U	سرویس اطلاعاتی
	service stairs U	پلکان سرویس
	american twist U	سرویس چرخشی
	cannon balls U	سرویس چکشی
	service area U	منطقه سرویس
	side out U	خطای سرویس
	sevice kick U	ضربه سرویس
	cannon ball U	سرویس چکشی
	telephone service U	سرویس تلفن
	service echelon U	ردههای سرویس
	service U	بنگاه سرویس
	underhand service U	سرویس ساده
	truckline U	سرویس باربری
	air line U	سرویس هوایی
	after sales service U	سرویس خدماتی
	aditional service U	سرویس اضافی
	serviced U	سرویس کردن
	serviced U	بنگاه سرویس
	service U	سرویس کردن
	letting U	سرویس خطا
	lets U	سرویس خطا
	ace U	امتیاز سرویس
	aces U	امتیاز سرویس
	cooking set	سرویس پخت و پز
	backcourt U	پشت خط سرویس
	let U	سرویس خطا
	hand out U	خطای سرویس
	half court U	زمین سرویس
	windmill service U	سرویس چکشی
	Walls have ears <idiom> U	دیوار موش دارد و موش گوش دارد [اصطلاح]
	labor theory of value U	براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
	communication U	بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
	dual capable U	جنگ افزار یا وسیله دو کاره وسیله یا جنگ افزاری که دونوع ماموریت انجام میدهد
	astigmatizer U	وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
	from pillar to post U	ازیک وسیله به وسیله دیگر
	handshaking U	سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
	handshakes U	سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
	handshake U	سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
	in side U	سمت سرویس زمین
	service charge U	سرویس مهمانخانه وغیره
	change of service U	تعویض سرویس والیبال
	field service U	پشتیبانی سرویس رزمی
	hook service U	سرویس برگردان والیبال
	interrupt serrice routine U	روال سرویس وقفه
	tea services U	سرویس چای خوری
	servicing U	سرویس کردن خودروها
	railroad service U	سرویس راه اهن
	out U	نوبت سرویس اسکواش
	wide area telephone service U	سرویس تلفنی گسترده
	back boundary line U	محوطه پشت خط سرویس